یک عدد دوره گرد غمگین...

من برای از خود گذشتن  ، گذشت کردم ....امروز رفتیم حرم . دعا کردم که کسی سر راهت قرار بگیره که این روز رو هیچوقت از یادت نره ...بهت گفتم ساکت شو نمی خوام صداتو بشنوم ... دیگه هیچ دوستی و رفاقتی بین ما نیست من از تو بریدم . تو اونی که فکر می کردم نبودی . نیستی و نخواهی بود .... من ارزوی مرگ کردم در حالی که دلم برای کودکم کباب بود ...وقتی مادر بمیرد هیچکس فرزندش را دوست نخواهد داشت برای تو من هیچ اولویتی ندارم در حالی که تو برای من در اولویت بودی .‌.از تو و هر چه به تو مربوط است بریده ام متاسفم که ابتدا  و انتهای زندگیم شکست بود شکست و چه شکست تلخ است من هنوز مادرم و دارم احساس مادرانه رو تجربه می کنم مسئول احساس هیچکس نیستم والسلام یک عدد دوره گرد غمگین... ...ادامه مطلب

از روز اول که تو بیمارستان بدنیا اومد بهم گفتن تو شیر نداری و در حالی این استرس رو بهم وارد کردن که پرستار گفته بود تا ۷۲ ساعت بعد شیر وارد سینه میشه .... مادرش بهم گفت باید چند روز قبل شیرتو میدوشیدی که الان شیر  داشتی . و از همون روز به پسرم ابجوش نبات دادن ... و از همون روزهایی که از لحاظ روحی نابود بودم هی بهم میگفتن بچه ات مریضه ... بچه ات رو شیر خشک بده و ابجوش نبات بده و ... بچه ۴ روز شیر نخورد و به بعدش هم بد خو شد روز سوم بردنش بیمارستان عمومی اطفال که داغون بود و یک عالم خون ازش گرفتن و بچه ۴ ساعت بیهوش شد ... به بعدش میخواستن ببرن بیمارستان بستریش کنن خیلی خون دل خوردم از دست شون خیلی ازارم دادن ... خیلی طعنه شنیدم .‌. و دیروز هم بهم گفت من خانواده ام اولویتمه ... من دیگه هیچ کس رو دوست ندارم .از این به بعد هم به بچه ابجوش نبات میدم بجای شیر بهم گفتن بچه ابجوش نبات رو بیشتر از شیر تو دوست داره بهم گفتن تو از اب هم به بچت دریغ می کنی . اره من شمر هستم من امروز اینقدر زدم تو سرم که دستم و سرم با هم درد می کنه .... من یک عدد دوره گرد غمگین... ...ادامه مطلب

داری کم کم و نرم نرمک بزرگ میشی ... جلوی چشمام داری قد می کشی و من الهی قربون اون قد کشیدنات .... دو تا دندون داری مثل مروارید .... توی این روزگار که هیچی به هیچی وصل نیست تو محکم ترین وصله به جونمی ... نگاهت لبخندت و اقتدارت ... تو چشمهات دنیا در گردشه .... ذوق و ذوق و ذوق از دیدنت از داشتنت و از نفس هات که از تو خواب نازت دارم میشنوم و ارامش میگیرم .... تو بهار بدنیا اومدی که همه ی فصل های سرد زندگیمو گرم کنی و سبز کنی .... سومین روز از سومین فصل سال زندگیمون رو ۳ نفره کردی.... برای تو قلبم در تب و تاب هست میزند و میزند ومیزند .... خوب است که شیرینی نابی گل من  یک عدد دوره گرد غمگین... ...ادامه مطلب

 یه سئوال جدی دارم ... آیا میشه وقتی از چیزی ناراحتی یا چیزی تو زندگیت مطابق میلت نیست فریاد بکشی ؟؟؟؟ مثلا میشه تمام زحمات یک زن رو بخاطر آرایش نکردنش نادید بگیری ؟؟؟ بدون اینکه فکر کنی خانومت رو چند یک عدد دوره گرد غمگین... ...ادامه مطلب

تو میدونی من از چه رنجیده ام ؟؟؟ برای چی اینهمه دل نگرانم ... برای چی اینهمه غمگینم ؟؟؟؟ میدونی دلم میخواد برایم برقصی و من غرق شوم در آهنگ و حرکاتت موزونت .... دلی که رنجید رنجیده .... قالب تهی کردم امروز ولی باز سرپا شدم .... من همینقدر پوست کلفت شده ام  ولی باز هم خودم رو نفرین کردم ... دلم برای خودمان میسوزد مخصوصا تو کوچولووویی که اینقدر ارومی و من اینقدر دلتنگ ....  َََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََ

یک عدد دوره گرد غمگین... ...

امروز روز عجیبی بود .... فهمیدم یک مسافر کوچولو دارم .... اینبار هم روحیه ام بهتره خداروشکر و هم پذیرای این مهمون کوچولوایم .... خدا کنه این روزها که داره میاد روزهای قشنگ و رنگی رنگی باشه برای ۳ نفرمون .....

یک عدد دوره گرد غمگین... ...

داری یواش یواش تو دلم بزرگ و بزرگتر میشی و من هر روز دارم باهات عاشقانه ترین لحظاتمو میسازم تو رو تصور می کنم گاهی با چشم های پدرت و گاهی با لبخند خودم .... گاهی انگشت هات رو و ناخن هایی که نمی دونم ش یک عدد دوره گرد غمگین... ...ادامه مطلب

سلام پسر قشنگم ....امشب میخوام تمام خاطرات امروز رو برات ثبت کنم  ...نگم برات از شب قبل که تا صبح متوسل شده بودم به امام رضا جانم و تو هر لحظه که بیدار میشدم ازش سلامتیت رو میخواستم زندگیم ....از یک عدد دوره گرد غمگین... ...ادامه مطلب

قدم قدم با یه علم ایشالله اربعین میام سمت حرم.....

دیدی چه شد ؟؟؟؟

یکسال پر از فراز و نشیب من ... از همه ی این ها که بگذریم ماحصل این سال فقط یک ابر کوچک است که تا اتمام عمر به دیدنش خواهم رفت .... یک سایبانی در آخرت .... محی الدین دو ماهه ام رفت و من بعد از افسردگی های پیاپی عازم کربلا هستم فردا ... این سالی که گذشت بدست آوردن تجربه های زیادی شد ...نمی دونم چرا و چطور شد که من هنوز هم هستم و نفس می کشم ...:(

یک عدد دوره گرد غمگین... ...

سخت است حرفت را نفهمند .... سخت تر آنکه حرفت را اشتباهی بفهمند ....   یک چیزهایی یادم نمی ماند .... انگار هر روز هم که تیک بزنم روی دستم که سکوت کن . آرامش داشته باش .انگار نه انگار ... چقدر بد است یک یک عدد دوره گرد غمگین... ...ادامه مطلب